سلام دوستان و هم ولاتی های عزیز تو این پست قصد دارم چند تا از ضرب المثل های رایج در روستای گنخک رو قرار بدم امیدوارم بتونید بهره ببرید.
1.هنی رهش سر شومن(heni rahesh sere shomen):مفهوم ای ضرب المثل اینه که هنوز در ابتدای مسیر قرار داری و باید با تلاش خود را به مراتب بالا برسانیم.
2.هر جا بیلش شل واسوند(har ja bilesh shal vasond):مفهوم این ضرب المثل اینه که بعضی مردم هر موقعیتی براشون پیش اومد سوء استفاده کافی رو میبرند.
3.نربو بترس دربو خوش دربن(nerbo beters derbo khosh derben):مفهوم این ضرب المثل اینه که از آن نترس که های و هوی دارد،از آن بترس که سر به توی دارد.
4.دو خوردن هر رو ،دو طلبیدن یه رو (do khordan har ro do telebidan ye ro):به جای این که امید کمک از دیگران داشته باشیم با تلاش خود به خواسته ها خود برسیم.
افتتاح سالن ورزشی چند منظوره روستای گنخک شیخها
طی پیشنهادی همه جانبه از سوی مردم روستای گنخک در خصوص ساخت سالن ورزشی برای ورزش جوانان به خصوص کودکان استاندار را وا داشت تا بودجه ای برای این طرح در نظر بگیرد و همچنین در زمان افتتاح این سالن چند منظوره ایشان شخصاً به روستای گنخک آمده و سالن را افتتاح نمودند.
اینک در پایین گزیده ای از تصاویر و مراحل افتتاح را مشاهده می نمایید.
امیدوارم روز به روز شاهد پیشرفت روز افزون روستای گنخک و مردم شریفش باشیم.
بقیه عکس ها رو میتونید در ادامه مطلب مشاهده کنید.
حدودسال ۱۳۱۲ يكي از قزاقهاي رضاخاني در كوه جاشك بطور مشكوكي به قتل مي رسد تحقيقات توسط پاسگاه كاكي از دامداران محلي كه در اوقات خشكسالي دامهايشان به كوه جاشك جهت چرا كه اصطلاحا گله بني مي گفتند مي بردند ( از قديم ايام شايد از زمان ورود فارس ابن شهبان كوه جاشك خصوصا قسمتي كه به نام ماه جنبان يا مجنبو مشهور بوده است چراگاه دامهاي طايفه ي حاجيان محسوب مي شده است در اين كوه قله اي مشهور به كلات محد عبدو وجود دارد كه بنام محمد ابن عبدالعلي جد طايفه ي عبدي هاي مسيله ناميده شده است مشهور است كه توسط ايشان فتح شده است در زمان خشكسالي دامداران روستاهاي مسيله وهلالي دامهاي خود به كوه ماه جنبان مي بردند تا از علوفه موجود در كوه تعليف شوندولي در اثر هواي سرد كوهستان و نبود علوفه به اندازه كافي بيشتر دامها تلف مي شدند) آغاز گرديد يكي از چوپانان بخاطر دست به سر كردن ژندارم ها و هم پاسخي داده باشد وسبب اسير شدن بيگناهي نشود گفت قاتل منصور علی منصور است ولي هيچ گاه نيروهاي دولتي به چنين كسي دست نيافتند .لذا شروع به شناسايي شكارچيان محلي كردند از بين شكارچيان مرحوم زاير غلام ابن علي ابن محمد علي گنخكي و دو فرزندش عبدالحسين ومحمد در مظان اتهام قرار گرفته ودستگير شدند وبه عمارت دريا بيگي در بوشهر منتقل شدند ودر انجا زندان گردييدند ظاهرادر انجا با مرحوم زاير علي ابن مظفر از طايفه حسین احمدي ها شيخيان و دو پسرش گرگعلي وعبدالحسن هم بند شدند(زاير علي ابن مظفر كه به لهجه محلي به زار عالي مدفري مشهور است با دو برادرش زاير عبدالرسول ومحمد در روستاي شيخيان مادرو حد فاصل شیخیان ماری با شيخيان شهاب ساكن بودند که اکنون اثری از این محله وخانه هایش نیست طي دو جريان متفاوت ايشان وبرادرش محمد به دست نيروهاي دولتي دستگير ودر زندان به قتل رسيد ند كه جريان فوت محمد وپسرش علي در زندان كريم خاني از بحث ما خارح است تنها به واقعه دستگيري زار عالي بسند ه مي كنيم مرحوم زاير محمد عبدي مشهور به محزون دشتي براي يكي از فرزندانش تعريف كرده بود كه من از قول ايشان بيان مي نمايم ايشان ومرحوم ملا عبدالله ابن زاير حسين جمال كه هم دايي ايشان بود وهم پدر همسرش با زاير علي وپسرانش بعلت تمرد از دولت و عدم تحويل سلاح دركوههاي گزدراز مخفي بودند تا اينكه با خبر گردیدند ستون نظامي به فرمانده اي سروان يوسف اسفندياري به گزدراز مي آيد .از كوه پايين آمدند واز هم جدا شدند ملا عبدالله ومحمد عبد ي به مسيله بر گشتند ودر نزديكي روستا در زميني مشهور به چم گرازدو كه پوشيده از بوته هاي بلند خار زل بود سنگري حفر نموده ودر آن به حالت آماده باش در آمدند ظا هرا زار عالي وپسر انش نيز بعد از جدا شدن از ملا عبدالله وارد شاهزاده محمد كه زيارت گاهي در كوه مند ونزديك شيخيان است شدند ولي غافل از اين كه يكي از مخالفين از قضيه با خبر شده بود وبه سروان اسفند ياري که در گزدراز ساکن بود راپورت داده بود سروان اسفند ياري سحر گاه شاهزاده را محاصره كرد صبح 1312/1/16 كه خادم ريارت گاه جهت آوردن آب ازچاه كتو كه سه يا چهار چاه قديمي است كه در سنگ حفر شده اند وبين عوام مشهور است كه توسط گبرها كنده شده است و نزديك شاهزاده قراردارند بيرون امد توسط نيروهاي سروان اسفند ياري به قتل رسيد وسربازي اهل كازرون نيز به دست زار عالي كشته شد ولي زار عالي بعد از بيرون آمدن از اتاق زيارتگاه وشليك به سمت سرباز بجاي پريدن درون دره اي كه زيارتگاه کنارش قرار دارد باز به محل قبلیش یعنی داخل زیارتگاه باز گشت غافل از اين كه :كشته شدن شير خارج از قفس به از در ون : تیر اندازی بین طرفین آغاز شد تا زمانی که تیر های زار عالی تمام شد زار عالی در حالی که تنها یک تیر در اسلحه داشت تسلیم شد سروان اسفند یاری هنگامی که برای دستگیری شخص متمردی می رفت لباس همسان با نیروهای تحت امرش می پوشید تا شناخته نشود در این واقعه نیز هنگامی که زار عالی و پسرانش از زیارتگاه بیرون آمدند رئیس غلام رزمی که یکی از همراهان سروان اسفند یاری بود رو به زار عالی نمود وبا اشاره به سروان به زار عالی گفت اسفند یاری است سلام کن ایشان نیز سلام کرد ودست داد سروان تفنگ را گرفت بعد کشیدن دسته متوجه شد هنوز تیری اماده ی شلیک در خزانه است رو به رئیس غلام کرد و با تكان دادن سرگفت تو کردی ولی او نکرد چند ماه بعد از واقعه رئیس غلام منزل مرحوم حاج حسین جمالی نژاد گفت من به زار عالی گفتم اسفند یاری است سلام کن در واقع گفتم شلیک کن ولی نمی دانم چرا ایشان شلیک نکرد. شاید امید بخشش يا تخفيف در جرم داشته است) شبي نگهبان به عبدالحسين گفت قرار است فردا شما با زار عالي اعدام شويد عبدالحسين در باره سخن نگهبان با پدرش مشورت كرد پدر گفت من پير وفرتوت هستم توان فرار ندارم اگر شما مي توانيد چاره اي بينديشيد سپس عبدالحسين در باره فرار با زار عالي صحبت كرد ولي ايشان گفتند به ما قول دادند كه آزادمان نمايند مبادا با پسرانم صحبت نمائيد. شايد زار عالي به گفته ي زندان بان اعتماد كرده بود ويا فرا ر را غير ممكن مي ديد كه با عبد الحسين زایر غلام همراه نشد .القصه بعد از تغيير نگهبان وآمدن نگهبان جديد ايشان منتظر فرصت ماندند تا اينكه ديدند نگهبان درب ورودي در حال چرت زدن است كوزه پر آبي كه در پنجره اتاق نگهبان جهت نوشيدن قرار داشت محكم بر سر نگهبان بخت بر گشته كوبيدند و خود فرار كردند .نیمه هاي شب بود وبس تاريک در ساحل دريا به سمت روستا هاي دواس وهليله مي دويدند در حالي كه مامورين آنها را با شليك اسلحه تعقيب مي كردند در نزديك بهمني يا سرتل پدر از حركت باز ماند وبه فرزندان گفت من ديگر ناي دويدن ندارم همين جا در شياري مي خوابم اگر پيدايم نكردم صبح منزل به منزل مي آيم تا به شما برسم ولي شما برويد بعد از خداحافظي پسران ادامه مسير دادند صبح گاهان در پشت حصار جاليزي در يكي از روستاهاي ساحلي تنگستان مخفي شدند صاحب مزرعه ايشان را ديد وبا تهديد سلاح قصد داشت دستگيرشان نمايد و به زندانبانان تحويل دهد ولي پسرش با خواهش التماس از پدر او را منصرف كرد عبدالحسين ومحمد با پيمودن مسير بوشهربه صورت ناشناس به روستاي مسيله عبدي رسيدند ودر بالا خانه باغ محمد علي اسماعيلي (مي سميلو)كه متعلق به مرحوم محمد عبدي (محزون دشتي) بود وبا زاير مظفر ابن علي ابن محمد علي برادر زاير غلام وفرزندانش خويشاوندي سببي مي شدندمخفي شدند وچند روز مهمان ايشان بودند تا خستگي از بدنشان رفع شود وپدرشان نيز به آنها برسد ولي از پدرشان خبري نشد ظاهرا توسط ژندارمها پيدا وبا زار عالي وپسرانش اعدام شدند. سپس به روستاي گنخك رفته وبا تهيه اسلحه به كوه جاشک رفتند و در محل دو برجو (دو قله شبيه برج قلعه تاكنون نيزدو طرف راه كاكي آبدون در كوه جاشك واقع است) دركمين ژاندارمها مي نشستند هر سر بازي كه از اين مسير مي گذشت مي كشتند وتوجيع شان اين بود انتقام خون پدر مي گيريم بقول حكيم ابوالقاسم فردوسي:
پدر كشتي وتخم كين كاشتي پدر كشته را كي بود آشتي
پس از چند سال عبدالحسين به بحرين رفت و در سفري كه ازبحرين بر مي گشت در پوزه ي مطاف چند كيلو متري غرب بردخون در دريا لنج شان به گل نشت وبا همر اهان غرق وزير ماسه هاي روان مدفون شدند ومحمد نيز ساكن شهر آبدان شد تا چند سال اخير از دنيا رفت .
با سلام خدمت شما هم ولاتی های عزیز بعد از مدت ها برگشتم و میخوام با یه پست خوب کولاک کنم.
تو این پست میخوام نحوه بافتن (بَل)(ball) رو به شما آموزش بدم .امیدوارم بتونم مفهوم رو بروسنم.
در این قسمت این شخص در حال به هم بافیدن برگ های درخت خرما است
که قبلا از نخل بریده و گذاشته تا خشک بشه و الآن استفاده میکنه.
با سلام بعد از مدت ها فرصت شده تا وبلاگم را بروز کنم .امیدوارم خوشتون بیاد.
ضرب المثل جدید
(صاحب گَلی میشی چِک دُم بِریشی)
saheb galey mishi chek dom brishi
این ضرب المثل به معنی خصیص بودن میباشد.
واژگان کلمات :
چِک:گوشه
بِریش:طنابی که با برگ درخت خرما میبافند.
خیافظ(خداحافظ)
ضرب المثل جدید گنخکی
1:(صد مَن آرد تَر میکوند کاس پَرسی نمیِت)(sad man ard tar likond kas parsay nemiyet)(یعنی حرفش ارزش صد من یه غاز نداره)
2:(گردی از شَل پا نامبیت)(gardi az shal pa nambit)(یعنی کاری از فلان شخص بر نمی آید)
3.(گِل گیش واییت)(gel gish vamiyet)(یعنی زشتی های کار خود را میپوشاند و مخفی میکند)
4.(ری هفتا پشکل میتنگت)(ri hafta peshkel mitenget)(یعنی زرنگ و سرو حال میباشد)
5.افتو تیز تر موارک سیه تر (afto tiz tar movarak seyah tar)(حرف زدن با فلان فرد فایده ای ندارد)
6.بند خِمیش بَسیم(band khemwsh basim)(یعنی در کار هایش بد قولی میکند)
7.جِل شی کُم(jel shi kom)(یعنی در کار ها بی دست و پا بودن)
8.آیم دَس پی خوش ناویت(ayam das pay khosh naviy)(یعنی محتاج و نیازمند شدن)
9.او کرز آخری(o korz akheri)(فرصت را از دست دادن .آخرین لحظه)
10.دار نه راس نه خوَله(dar ne ras ne khovleh)(یعنی تکلیفش با خودش مشخص نیست)
11.دس پهلی ری یکن(das pahli ri yeken)(یعنی با هم بودن)
12.کم گیات مدر(kom giyat meder)(زود قضاوت نکن)
13.تش شی چالش میکوند(tash shi chalash mikond)(در فکر خود بودن)
زندگی نامه حاج میرزا ابراهیم دشتی
برای مشاهده کامل زندگی نامه به ادامه مطلب بروید...
منابع:پارسینه
آهنگ دیگه ناشم با لهجه بوشهری از حسن غلامی.لطفا این اهنگ را دانلود کنید نظر یادتون نره...
زندگی نامه و وصییت نامه شهيد :عبدالله قاسمی
زندگينامه
زنده و جاويد باد نام دلاوراني که از قفس تنگ دنيا رها شدند و دل خويش را به اقيانوس حقيقت وجود پيوند زدند و از غربت غريب عالم ناسوت با ترنم سرود توحيد به مدد عشق هجرت دوباره رو به سمت اشراق نور نمودند گرچه تن خاکي اين عزيزان رخت سفر تا اوج برافکند ولي انديشه تابناکشان پس از گذشت سالها همچنان روشن کننده راه خدا پرستان و اميد بخش سالکان سرزمين ايثار و عشق است که موج اميد را در دلهای مجاهدان به جنبش وا مي دارد آري گر چه سالياني است غبار ميدان جنگ فرو نشسته و ايران سرافراز و پيرو در سايه پايداري و از خود گذشتگي اين عزيزان به ساحل آرامش و امنيت رسيده ليکن هماره بايد راه و انديشه اين عزيزان را حفظ کنيم تا موجوديت خويش را در اين جهان پر سر و صدا ضمانت کنيم.
برای مشاهده و مطالعه زندگی نامه و وصییت نامه شهید عبدالله قاسمی به ادامه مطلب بروید..